پروین محمدی باید فورا آزاد شود
پروین محمدی نایب رئیس اتحادیه آزاد کارگران ایران و چهره سرشناس جنبش کارگری از نه بهمن در زندان است. بنا به خبر منتشر شده در تاریخ هفدهم بهمن ماه از سوی محمد علی جداری فروغی وکیل جعفر عظیم زاده و پروین محمدی به نقل از خواهر پروین از چند روز گذشته پروین محمدی هیچگونه ملاقات و تماس تلفنی با خانواده نداشت است. این موضوع موجب نگرانی شدید خانواده و همرزمانش در اتحادیه آزاد شده است. ی خبری از وضعیت پروین محمدی، عدم تماس ایشان با خانواده، بین خانواده، دوستان و آشنایان و همه انسانهایی که دغدغه آزادی و برابری دارند نگرانی شدیدی ایجاد کرده است. پروین محمدی باید فورا آزاد شود.
پروین محمدی در نهم بهمن ماه در یورش نیروهای امنیتی در منزل خود بازداشت شد. بنا بر خبر منتشر شده از سوی جداری وکیل وی پیرو جلسه دهم بهمن در شعبه ١١ دادیاری دادسرای پردیس کرج، ابتدا برای او قرار بازداشت موقت یک ماهه و بعد از ارائه توضیحات، قرار وثیقه ٣٠٠ میلیونی صادر شد. این وثیقه از سوی خانواده پروین محمدی آماده شد اما روز ١١ بهمن پس از ارجاع پرونده وی از شعبه ١١ به شعبه ١٢، مجددا برای پروین قرار بازداشت یک ماهه صادر و او به زندان کچویی کرج منتقل گردید. بعد نیز شبانه بطور ناگهانی وی را به زندان اوین انتقال دادند. سپس در رابطه با پرونده وی محمدعلی جداری فروغی اعلام کرد: “روز دوشنبه ۱۵ بهمن، دادنامه شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری دو فردیس در مورد تایید قرار بازداشت موقت پروین محمدی به استناد اتهامات تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی به من ابلاغ شد.” اکنون پروین محمدی در زندان اوین بسر میبرد.
دستگیری پروین محمدی و بازداشت وی یکی دیگر از مصادیق امنیتی کردن مبارزات کارگران و مردم معترض است. اتهاماتی چون تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی، اشاره اش به مبارزات جانانه پروین محمدی در دفاع از حقوق کارگران و برای داشتن یک زندگی انسانی است. مصداق واقعی چنین اتهاماتی برهم خوردن امنیت سرمایه داران دزد و مفتخور حاکم است. خانم شرف الدین مادر پروین محمدی طی مصاحبه محمود احمدی در برنامه رودررو در تلویزیون کانال جدید در مورد وضعیت دخترش تصویری واقعی از جوهر اتهامات امنیتی علیه کسانی چون پروین محمدی بدست میدهد. در اینجا بخش هایی از سخنان خانم شرف الدین در پاسخ به سوالاتی که از وی میشود را میخوانید: “پروین محمدی نماینده کارگران بود. او از کارگران دفاع میکرد. از بیچاره ها دفاع میکرد. من بچه ام و خودم با زحمت و کارگری بزرگ شده ایم. آنها را با زحمت بزرگ کرده ام. ما طرفدار زحمتکشانیم. آیا طرفدار کارگر بودن، یا اینکه اگر کارگر نان در سفره اش ندارد که بخورد ، حقوقش را به او نمیدهند و بیکار است، ازش دفاع کردن جرم است؟ آخر این چه جرمی است؟ یعنی آدم نمیتواند انسانیت داشته باشد؟ درد یک کس دیگری را شریک باشد؟ اگر درد یکی دیگر را گفت باید بگیرند و او را به زندان بیندازند؟ به قول خودمان ما انقلاب کردیم که وضعمان بهتر شود. در این ٤٠ سال من یک پیشرفتی ندیدم. فقط شنیدم گفتند یکی را گرفتند. یکی را اعدام کردند. یکی را کشتند و عذاب کشیدم. بچه خودم هم که دستگیر شد وقتی خبر دار شدم یک آن دلم را گذاشتم پیش آن مادرانی که بچه هایشان دستگیر شده اند. یک آن دلم را گذاشتم پیش مادرانی که بچه هایشان اعدام شده اند. اینها چکار کردند؟ اینها مگر چه گفتند و چه جنایتی کردند؟ اینها کجا را خراب کردند؟ اینها کجا را سوزاندند؟ مگر اسلحه برداشتند که بجنگند؟ چکار کرده اند؟ اگر طرف صدایش در می آید یا گرسنه است و یا کار ندارد و بیکار است. اگر شکم مردم سیر باشد و تامین باشند هیچ کاری به کسی ندارند. آنوقت مساله ای نیست. بچه من هم همین است. خوب ناراحت شدم که دستگیر شد و برای همه ناراحت میشوم. اما از یکطرف دیگر خوشحال شدم که بچه ام را به این سن رسانده ام و هیچ کار خلافی نکرده است. هیچ کار خطایی نکرده است. اگر کاری هم کرده است انسانی بوده است. انسانیتش را نشان داده است. از جانش، از مالش و از همه چیزش گذشته است. دنبال مقام و ثروت و خوشی نرفته است. به خاطر اینکه خودش با زحمت بزرگ شده و درد کشیده است، درک میکند که زجر نداری و بدبختی چیست. از همین رو خیلی هم ناراحت نشدم و به او افتخار میکنم. من از این ناراحتم که نمیدانم او را کجا برده اند و چرا برده اند. برای چه او را برده اند و همین برای چه برای من مساله است. آخر او را به چه جرمی، به چه مدرکی و با چه پرونده ای برده اند. بالاخره باید یکی چیزی داشته باشند که او را ببرند. یارو دزدی کرده است، میگویند دزدی کرده میبرندش. یارو اسلحه دست گرفته یکی را کشته او را میگیرند و می برند. اما آیا وقتی طرف در دفاع از حقوق کارگران حرف زده جرم است؟ نه ناراحت نیستیم و به خودم افتخار میکنم که با این کارگری، با این بیسوادی که یکذره هم سواد ندارم، بچه ای بزرگ کرده ام که باعث افتخار من است. باعث سرفرازی من است که در این دنیا نه پولشویی کرده و نه مال مردم را خورده است و نه دزدی کرده و نه هیچ چیز دیگری. او دفاع از حق کارگران کرده و پیش هر کس هم که بگویید اگر گفتند این عیب است، من قبول میکنم. همین.
پروین از وقتی که کارگری کرده، همش از حقوق کارگران دفاع کرده است. از بی خانه ها و بیحقوق ها دفاع کرده است. هیچوقت هیچ چیز برای خودش نخواسته است. من هم که در یک زندگی فقیری بزرگ شده ام و زحمت کشیده ام او را با این افتخار اینطوری بزرگ کردم که امروز بتواند به داد مردم برسد. ما خیلی بدبختی ها کشیده ایم. ٤٠ سال است. اول جوانی بچه هایم کوچک بودند که با زحمتکشی و بدبختی بچه هایم را بزرگ کرده ام. و ٤٠ سال است که داریم زجر میکشیم. از وقتی انقلاب شده من هیچ چیز بهتری ندیده ام. ما خودمان طرفدار انقلاب بودیم. ما خودمان انقلاب کردیم که زندگی مان بهتر شود. گفتیم از فقر و بدبختی در بیاییم. حالا می بینم در اطراف و دور و بر من هر کس که می بینم دارد می نالد. یکی پسرش بیکار است. یکی دخترش بیکار است. یکی شوهر نکرده. یکی جهاز ندارد. یکی پول پیش خانه ندارد. اینها را من می شنوم واقعا خود من زجر میکشم. من زجر کشیده ام که زجر میکشم.
صدای من را به گوش مردم برسانید. به گوش دنیا برسانید که بگویم پروین محمدی و همنوع پروین محمدی ها، چه کرده اند. پروین محمدی تنها نیست. توی این دنیا یک پروین محمدی نیست. بلکه هزاران پروین محمدی هستند که از حق و حقوق مردم دفاع میکنند. از حق و حقوق خودشان دفاع میکنند. من یک پیر زن در این خانه نشسته ام. نه خانه دارم و نه هیچ چیز دیگر و با سختی زندگی میکنم. چرا باید اینجور باشد؟ چرا باید من در این مملکت که همه چیز دارد و همه چیز هست اینهمه سختی و بدبختی بکشم؟ معلوم است که به فکر می افتم. من چرا باید گرسنه باشم. وقتی مملکتی به داد مردم نرسد. مردم روز به روز گرسنه تر شوند و فقر و بیکاری و گرانی بیشتر شود.چه میشود کرد. با این حقوق های کم، با این درآمد های کم که یک کیلو سبزی خوردن باید ٦ هزار تومان پولش را بدهی، نداری بدهی، نمیخوری و بد هم زجر میکشی ، چه باید کرد. من از مردم این را میخواهم که متوجه این باشند. تنها یک پروین محمدی به دنیا نیامده که اینطور دستگیر شود. خیلی ها مثل او هستند و من میشنوم. دیگر کور و کر نیستیم که ندانیم. داریم می بینیم. داریم می شنویم که چه بلایی سر مردم می آید. الان که بچه من را گرفته اند. تنها بچه من نیست که دستگیر میشود. من مادرم که دارم تحمل میکنم. اطرافیان تحمل میکنند و ناراحت میشوند. چرا باید مردم اینهمه عذاب بکشند و ناراحتی این چیزها را بکشند. برای چه؟ آخر چرا؟ همین چرا است که من در آن مانده ام.
سخنان خانم شرف الدین تکاندهنده است. او دارد از اعماق درد جامعه سخن میگوید. سخنان او صدای اعتراض همه مردم علیه فقر، گرسنگی، و بساط سرمایه داری بیرحم حاکم است. سخنان او نشان میدهد که چگونه دستگاه قضایی و قوانینش در خدمت سرمایه داران دزد و مفتخور است. سخنان او کیفرخواستی علیه امنتیتی کردن مبارزات کارگران و مردم معترض است. پروین محمدی، جعفر عظیم زاده، اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، بهنام ابراهیم زاده، معلمان دربند چون اسماعیل عبدی، محمد حبیبی، عبدالرضا قنبری، روح الله امینی، محمود بهشتی، آتنا دائمی فعال دفاع از حقوق کودک و تمامی زندانیان سیاسی که لیستشان طولانی است باید فورا و بدون قید و شرط آزاد شوند. تمامی احکام امنیتی صادر شده برای کارگران، معلمان و فعالین اجتماعی باید فورا لغو و پرونده های قضایی تشکیل شده امنیتی بسته شود. با کارزاری جهانی چرخهای ماشین سرکوب حکومت را در هم بشکنیم.
کمپین برای آزادی کارگران زندانی
شهلا دانشفر
Shahla.daneshfar2@gmail.com
١٧ بهمن ۱۳۹۷، ٦ فوریه ۲۰۱۹